جنگ در 22 سپتامبر 1980 با تجاوز تمام عیار نیـروهای عراقی به ایــران آغـاز شد.تا پیش از این تاریـخ،نیـروهای عـراقی در مناطق مرزی ایـران دست به خرابكاری و درگیری های سنگین زده بودند.
عراق امیدوار بود درمقابل همسایه ای كه پس از انقلاب اسلامی 1979 در عـرصه بین المللی منــزوی شده بود(!)،به پیروزی برق آسایی دست یابد.اما به رغم موفقیت های اولیه، ایرانیان بسیج شدند و با اتكا به جمعیت بیشتر خود تا اواسط سال 1982 متجاوزان را از خاک خود بیرون راندند.
در ژوئن 1982 ایرانیها رویكرد تهاجمی اتخاذ كردند،ولی عراق به لطف برتری اش در جنگ افزارهای سنگین توانست مانع از هرگونه عملیات سرنوشت ساز ایران شود.تفنگها سرانجام در 20 اوت 1988خاموش شدند.عمده مسۆولیت این خونریزی متوجه رژیم نظامی سنگدل صدام حسین است.او برای جان انسانها ذره ای ارزش قائل نبود.
علاوه براین،بی تفاوتی جامعه بین الملل نكوهیده است،زیرا نه تنها وجدانش از دیدن صدها جنازه«جهان سومی»به درد نیامد،بلكه كوشید از آب گل آلود ماهی بگیرد و از این مناقشه سود ببرد.
فرانسه بزرگترین منبع تأمین جنگ افزارهای پیشرفته عراق شد و كوشید منافع مالی اش در این كشور را حفظ كند.اتحادجماهیر شوروی نیز بزرگترین تأمین كننده سلاح عراق بود و در عین حال می كوشید نظر مساعد دولتهای هر دو كشور را جلب كند.دست كم 10كشور به هر دو طرف مناقشه سلاح می فروختند تا به خونریزی و كشتار دامن بزنند.اما فهرست این كشورهای پلید بدون ایالات متحده تكمیل نخواهد شد.هدف آمریكا سود بردن از تجارت سلاح نبود،بلكه هدف قابل ملاحظه تری را دنبال میكرد:كنترل منابع نفت منطقه. پیش از پرداختن به سیاست آمریكا در خلال جنگ عراق علیه ایران.
نگاهی به تاریخ نشان می دهد در 40سال اخیر،به رغم تغییر مكرر شرایط،سیاست آمریكا در قبال خلیج فارس ثابت مانده است.حمایت از محافظه كارترین حكومتهای موجود محلی به منظور جلوگیری از به قدرت رسیدن جنبش های رادیكال و مردمی،باهر قیمت انسانی ممكن و هر میزان مداخله و دستكاری لازم اما آمریكا همواره در اجرای سیاستش موفق نبوده است.در سال 1979 با سرنگونی شاه،آمریكا یكی از حكومتهای دست نشانده خود را از دست داد.اما الگوی زیربنایی سیاست آمریكا تغییر نكرده و میتوان این را در رویكردش نسبت به جنگ عراق علیه ایران مشاهده كرد.
حقیقت این است كه ایالات متحده نسبت به این جنگ بی طرف نبود و استمرار آن را به منزله خلق فرصتهای مثبتی تلقی می كرد. نیاز به سلاح و پول بغداد رابه كشورهای محافظه كار عرب خلیج فارس و مصر وابسته تر می ساخت و بدین ترتیب سیاستهای عراق تعدیل و رابطه بین قاهره و سایر كشورهای عربی ترمیم می شد.این جنگ همچنین ایران را كه اكثر تسلیحاتش آمریكایی بودند، ناگزیر می ساخت تجهیزات و قطعات یدكی آمریكایی بخرد.
كدام بی طرفی!؟
آمریكا در سال 1980 با هیچكدام از طرفین جنگ رابطه دیپلماتیک نداشت و بیطرفی خود را در این مناقشه اعلام كرد.یک مقام وزارت خارجه آمریكا در سال 1983 بدون ذره ای حس انسان دوستانه اعلام كرد:مادامی كه جنگ ایران و عراق روی متحدان ما در منطقه تأثیر نمی گذارد یا موازنه قدرت را برهم نمی زند،ما ذره ای اهمیت نمی دهیم.اما حقیقت این است كه ایالات متحده نسبت به این جنگ بی طرف نبود و استمرار آن را به منزله خلق فرصتهای مثبتی تلقی میكرد.نیاز به سلاح و پول بغداد رابه كشورهای محافظه كار عرب خلیج فارس و مصر وابسته تر می ساخت و بدین ترتیب سیاستهای عراق تعدیل و رابطه بین قاهره و سایر كشورهای عربی ترمیم می شد.این جنگ همچنین ایران را كه اكثر تسلیحاتش آمریكایی بودند،ناگزیر می ساخت تجهیزات و قطعات یدكی آمریكایی بخرد.نیازهای مبرم جنگ ممكن بود دو كشور را ناچار سازد كه روابطشان را با واشنگتن بهبود ببخشند.
از سوی دیگر،پراكندگی جنگ به آمریكا امكان میداد در ایران و عراق عملیاتهای مخفیانه انجام دهد و تلاطم خلیج فارس می توانست سایر كشورهای منطقه رابرای همكاری نظامی به سوی آمریكا جلب كند.
هنگامی كه جنگ اولین بار آغاز شد،اتحاد شوروی كشتی های تسلیحاتی اش را از راه عراق بازگرداند و تا یک و نیم سال بعد به بغداد هیچ سلاحی نفروخت.در مارس 1981 حزب كمونیست عراق كه تحت فشار صدام حسین قرار داشت،از شوروی پیام فرستاد كه جنگ باید پایان یابد و نیروهای عراقی به مرزها بازگردند.
تبیان
:: موضوعات مرتبط:
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 790
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0